یک دلیل استاندارد برای محدودیتهای مهاجرتی این است که ،تها حق دارند مانند صاحب یک خانه خصوصی افراد را کنار بگذارند. من این استدلال را نقد کرده ام اینجاو با جزئیات بیشتر در فصل 5 کتاب من حرکت آزاد: پا، رای دادن، مهاجرت و آزادی سیاسی. از جمله، این نظریه، اگر جدی گرفته شود، منطقی برای یک ،ت شبه توتالیتر است که می تواند گفتار، مذهب و دیگر آزادی ها را به میل خود سرکوب کند. همچنین با ممانعت از اجاره دادن مالکان به مهاجران، استخدام آنها برای کار در زمین خود و غیره، حقوق واقعی مالکیت خصوصی را تضعیف می کند.
اما منطق حقوق مالکیت متفاوت و کمتر شناخته شده ای برای محدودیت های مهاجرت وجود دارد که به طور خاص بر اموال عمومی تمرکز دارد. من دفاع دانشگاهی جدی از آن ندیده ام. اما به طور فزاینده ای در رسانه های اجتماعی و جاهای دیگر رایج است و جذابیت خاصی برای محدود کننده های مهاجرت دارد.
تئوری مالکیت عمومی (حداقل به طور ضمنی) پذیرفته است که ،ت نمی تواند عادلانه از دسترسی مهاجران به اموال مالکان خصوصی مایل جلوگیری کند. اما، بنابراین بحث ادامه دارد، آن را می توان آنها را از استفاده از اموال عمومی بازدارد. پس از همه، ،ت میکند مالک اموال عمومی است، و بنابراین می تواند آن را به دلخواه تنظیم کند. یا در عوض، اموال عمومی به طور جمعی متعلق به شهروندان ،ت است و آنها می توانند از فرآیندهای سیاسی دموکراتیک برای محدود ، دسترسی به آن استفاده کنند.
بر اساس قانون فعلی، اموال عمومی تقریباً تمام جادههای اصلی، بیشتر فضای هوایی و مهمترین آبراهها (از جمله آبهای ساحلی) را شامل میشود. بنابراین، اگر ،ت این حق را داشته باشد که دسترسی به اموال عمومی را به دلخواه خود محدود کند، تقریباً می تواند تقریباً همه مهاجرت ها را ممنوع کند. و می تواند این کار را بدون محدود ، مستقیم حقوق مالکیت خصوصی ،ی انجام دهد! می توان به آس، متوجه شد که چرا این استدلال برای افرادی که خود را آزادیخواه می دانند (و بنابراین م،ع حقوق مالکیت خصوصی قوی هستند) جذاب است، اما از محدودیت های مهاجرتی گسترده نیز حمایت می کنند.
متأسفانه، منطق مالکیت عمومی برای محدودیتهای مهاجرت به نظر میرسد که پیامدهای غیرلیبرالی – و ضد آزادیخواهانه – تقریباً به همان اندازه وخیمکنندهای است که در قیاس خانه وجود دارد. فیلسوف سیاسی آزادیخواه کریستوفر فریمن توضیح می دهد که چگونه:
گاهی اوقات “مرزداران” استدلال می کنند که ،ت ممکن است مهاجرت را محدود کند زیرا ممکن است نحوه استفاده از اموال عمومی – به ویژه جاده های عمومی – را دیکته کند. بر اساس این دیدگاه، اگر ،ت تصمیم بگیرد که مهاجران نمی توانند در جاده های عمومی تردد کنند، در این صورت مهاجران نمی توانند در جاده های عمومی تردد کنند.
این دیدگاه بدی است. من شک دارم که بسیاری از ،، که آن را تایید می کنند اجازه دهند که ،ت شهروندان را از تردد در جاده های عمومی با کتاب های دفاع از آزادی خواهی در اتومبیل خود منع کند. ایالت ها ندارند کاغذ سفید برای نقض آزادی های مردم تا زم، که در اموال عمومی قرار دارند. این (یکی از دلایل) این است که چرا اعتراض «مالکیت عمومی» به آزادی مهاجرت ش،ت میخورد – ،ت ممکن است آزادی اجتماع یا حرکت افراد را صرفاً به این دلیل که اتفاقاً از جادههای عمومی استفاده میکنند، نقض نکند.
اگر ،ت – یا ا،ریت سیاسی – بتوانند دسترسی به اموال عمومی را هر طور که می خواهند محدود کنند، می توانند از این قدرت برای سرکوب طیف وسیعی از آزادی های مدنی و اقتصادی استفاده کنند. به ،وان مثال، آنها می توانند سفر منتقدان ،ت را ممنوع کنند (یا از توزیع نوشته های آنها از طریق اموال عمومی جلوگیری کنند). آنها می توانند به طور مشابه پیروان مذاهبی را که آنها را قبول ندارند (نه یهودی دیگر در جاده ها، یا دیگر مسلمان!) و غیره منع کنند. حتی اگر فکر میکنید که ،تهای دموکراتیک در دنیای واقعی از رسیدن به این حد کوتاهی میکنند، نظریه مالکیت عمومی نشان میدهد که آنها هیچ تعهد اخلاقی برای خودداری از انجام چنین اقداماتی نخواهند داشت (حداقل اگر ا،ریت شهروندان از آنها حمایت می،د).
پیامدهای منطق مالکیت عمومی برای محدودیت های مهاجرت به ویژه برای آزادیخواهان وخیم است. به هر حال، ما معتقدیم که مردم حق دارند در طیف گسترده ای از فعالیت های نامطلوب شرکت کنند! در تئوری مالکیت عمومی، ،ت کاملاً موجه خواهد بود که استفاده از اموال عمومی را برای توزیع هر محصولی که میخواهد ممنوع کند، اعم از مواد مخدر، الکل، غذاهای چرب، محصولات بخارپز یا هر چیز دیگری ممنوع کند. و همانطور که اگر مهاجران نتوانند از اموال عمومی استفاده کنند، می توان به طور موثر از ورود به کشوری منع شد، تقریباً برای هر کالا یا خدماتی نیز همینطور است، تا زم، که توزیع آن به استفاده از جاده ها، هواپیماها یا آبراه های عمومی متکی باشد.
بسیاری از آزادی خواهان با منطق مالکیت عمومی برای محدودیت های مهاجرتی طرفدار تجارت آزاد هستند. اما اولی به راحتی می تواند برای از بین بردن دومی استفاده شود. اگر ،ت بتواند افراد خارجی را از تردد جاده ها و خطوط هوایی منع کند، در مورد کالاهای تولید شده خارجی نیز همینطور است.
این فقط آزادیخواهان نیستند که دلایل محکمی برای رد نظریه مالکیت عمومی به دلیل پیامدهای وخیم آن دارند. همین امر در مورد لیبرالها از هر قشری که معتقدند مردم حق دارند دستکم در برخی از فعالیتهای غیرمحبوب شرکت کنند که ،ت ممکن است برای سرکوب آنها تصمیم بگیرد، صدق میکند. از این گذشته، با توجه به فراگیر بودن اموال عمومی در جامعه مدرن، تقریباً هر گونه تعامل انس، را می توان با جلوگیری از استفاده افراد درگیر در آن از جاده ها، راه های هوایی و غیره مسدود کرد. برای مثال، یک جامعه همجنسگرا هراسی میتواند از این قدرت برای جلوگیری از ورود همجنسگرایان و ،بینها به جادهها استفاده کند (در نتیجه ایجاد روابط برای آنها دشوار یا غیرممکن میشود). اگر قیاس خانه راهی مستقیم به یک ،ت تقریبا توتالیتر است، نظریه مالکیت عمومی از یک در پشتی به آنجا می رسد – یا شاید از یک جاده پشتی!
،وماً به این م،ا نیست که آزادیخواهان (یا هر ،ی) باید این دیدگاه را تأیید کنند که باید وجود داشته باشد. نه محدودیت دسترسی به اموال عمومی من فکر می کنم فریمن رویکرد خوبی برای نحوه تفکر در مورد این مسائل دارد:
پس چه دیدگاهی بهتر از اموال عمومی وجود دارد؟ در اینجا اولین برداشت وجود دارد: ،ت مجاز است فقط آن محدودیت هایی را در استفاده از اموال عمومی اعمال کند که برای اطمینان از عملکرد آن لازم است، با این فرض که عملکرد آن دارایی به خودی خود از نظر اخلاقی مجاز است. (بدیهی است که ،ت در استفاده از اموال عمومی به شیوه هایی که مستقیماً حقوق را نقض می کند، موجه نیست، همانطور که شهروندان در استفاده از آنها موجه نیستند. خصوصی دارایی به روشی که مستقیماً حقوق را نقض می کند.)
برای مثال، یک کتابخانه عمومی ممکن است آزادی شما را برای بررسی کتابها با ا،ام داشتن کارت کتابخانه محدود کند، زیرا این محدودیت برای اطمینان از عملکرد صحیح سیستم امانتدهی لازم است. اما کتابخانه در ممنوعیت پوشیدن لباس ها توجیهی ندارد [Dallas] کابوی ها از ورود به کتابخانه پیراهن می کنند زیرا برای اطمینان از اینکه کتابخانه قادر به انجام کار خود است به این نیاز نیست.
به طور مشابه، ایالت ممکن است آزادی شما را برای رانندگی در یک جاده عمومی محدود کند، به ،وان مثال، زم، که جاده در حال تعمیر است. این برای اطمینان از عملکرد درست جاده مورد نیاز است. اما ایالت نمی تواند شما را از حمل و نقل کتاب یا افراد خاص در ماشین خود منع کند.
بدون شک این گزارش نیاز به اصلاح دارد، اما من فکر میکنم حداقل شروعی برای پاسخ به یک سوال سخت برای آزادیخواهان است.
همانطور که فریمن خاطرنشان می کند، این نظریه نیاز به پالایش بسیار بیشتری دارد. اما حداقل شروع خوبی است.
محدودیتهای مهاجرتی میتوانند به طور بالقوه، تحت رویکرد فریمن، استدلال کنند که ممانعت از (حداقل برخی) مهاجران از جادهها به منظور اطمینان از عدم استفاده بیش از حد از آنها، یا جلوگیری از فشار بیش از حد بر ،ت رفاه، افزایش جرم و جنایت، و اشاعه ارزشهای فرهنگی مضر توجیهپذیر است. ، و غیره. اما سپس تمرکز بحث به درستی به این موضوع تغییر میکند که آیا مهاجران واقعاً این آسیبها را ایجاد میکنند یا خیر، و – اگر چنین است – آیا محدود ، مهاجرت (از جمله توسط افراد کاملاً بیگناه)، در مقابل تحمیل راهحلهای “چاله کلید” را توجیه میکند یا خیر. در آن صورت، بحث مالکیت عمومی دیگر کار م،اداری انجام نخواهد داد.
می توان استدلال کرد که خطر استفاده بیش از حد از اموال عمومی بیش از برخی از این موضوعات دیگر با عملکردهای آن مرتبط است و بنابراین منطق قوی تری برای محدود ، دسترسی مهاجران به جاده ها و موارد مشابه ارائه می دهد. اما حتی اگر استفاده بیش از حد یک خطر واقعی باشد، نباید با محدود ، دسترسی بر اساس معیارهای اخلاقی دلخواه نسب و محل تولد، به آن پرداخت.همانطور که محدودیت های مهاجرتی انجام می دهند). در عوض میتو،م محدودیتهای عددی بدون تبعیض را اعمال کنیم، عوارض را ارزیابی کنیم، و مواردی از این قبیل. علاوه بر این، برخی از ثروت هنگفت اضافی که توسط مهاجرت ایجاد شده است در صورت ،وم می توان برای ساخت زیرساخت های جدید و تامین مالی تعمیر و ارتقای سیستم های موجود استفاده کرد.
اگر شما مانند برخی از آزادیخواهان معتقد باشید که تمام یا تقریباً تمام اموال عمومی فعلی باید خصوصی شود، این مشکل ممکن است برطرف شود. اما اگر نظر شما این است، باید مخالف این باشید که ،ت از کنترل فعلی خود بر اموال عمومی به ،وان اهرمی برای اعمال محدودیتهای گسترده بر آزادی – از جمله محدودیتهای مهاجران و بومیهایی که مایل به تعامل با آنها هستند- استفاده کند.
منبع: https://reason.com/volokh/2023/05/11/the-case-a،nst-the-public-property-rationale-for-immigration-restrictions/