آیا رئیس جمهور می تواند به طور یکجانبه اعلام تهاجم کند؟
انتشار: بهمن 04، 1403
بروزرسانی: 23 خرداد 1404

آیا رئیس جمهور می تواند به طور یکجانبه اعلام تهاجم کند؟


در پست خود در مورد فرمان اجرایی تهاجم نوشتم "فکر می کنم کاملاً واضح است که رئیس جمهور می تواند اعلام تهاجم کند." یکی از خوانندگان عقیده داشت که چون کنگره قدرت اعلان جنگ را دارد، رئیس جمهور نمی تواند به طور یکجانبه اعلام تهاجم کند. در همین رابطه، خبرنگاری از من پرسید که آیا رئیس جمهوری قبلاً اعلام تهاجم کرده است؟

من فکر می کنم دیدگاه اجماع عمومی این است که برای استفاده رئیس جمهور از قدرت نظامی در خارج از کشور به ،وان بخشی از جنگ، کنگره باید اعلام جنگ کند. (در مورد اینکه آیا اعلامیه برای چیزی کمتر از جنگ، مانند «خصومت ها» لازم است یا نه، بحث وجود دارد، اما فعلاً این موضوع را مطرح می کنم.) همچنین فکر می کنم دیدگاه عمومی اجماع این است که رئیس جمهور نیازی به اعلان جنگ برای دفع تهاجم ی،ی اگر ایالات متحده مورد حمله قرار گیرد، رئیس جمهور می تواند قبل از گرفتن مجوز از کنگره برای تامین امنیت کشور اقدام کند. و اگر رئیس جمهور بتواند تهاجمی را دفع کند، پس ،وماً این قدرت را دارد که اعلام کند که چنین تهاجمی در حال وقوع است.

خوشبختانه، ایالات متحده متحمل تهاجمات بسیار کمی شده است. درگیری های ما عموماً در خارج از کشور صورت گرفته است. چند مورد از تهاجمات برجسته تر، جنگ 1812 و پرل هاربر است. در هر دو درگیری، کنگره به ترتیب اعلان جنگ علیه بریت،ای کبیر و ژاپن صادر کرد. در یک اطلاعیه کوتاه، من نتوانستم چیزی از رئیس جمهور مدیسون پیدا کنم که مربوط به جنگ 1812 باشد.روز بدنامیسخنر،، در 8 دسامبر 1841 ارائه شد. این سخنر، از کنگره خواست که بین ایالات متحده و ژاپن اعلام جنگ کند. با این حال، FDR قبلاً مشخص کرده بود که ژاپن به ایالات متحده حمله کرده است.

مهم نیست چقدر طول می کشد تا بر این مشکل غلبه کنیم تهاجم از پیش طراحی شدهمردم آمریکا با قدرت عادلانه خود تا پیروزی مطلق پیروز خواهند شد."

نمی دانم روزولت می توانست در طول حملات، دستوری به پرل هاربر بفرستد یا خیر. اما بیایید فرض کنیم که ارتباطات متفاوت بود. آیا ،ی شک دارد که روزولت می توانست به سربازان در پرل هاربر دستور دهد تا با کامیکازهای مهاجم ژاپنی مق، کنند؟ من فکر می کنم پاسخ مثبت است، زیرا رئیس جمهور اختیار ماده دوم برای دفع تهاجم را دارد. جایگزین چیست؟ آیا FDR باید کنگره را تشکیل دهد و منتظر اعلامیه ای برای توقف حمله قریب الوقوع باشد؟

اگر آن تحلیل درست باشد، آن اعلامیه تهاجم کجا هاوایی را ، می کند؟ (یک لحظه فرض کنید که هاوایی در سال 1941 یک ایالت بوده است). ماده 1، بخش 10، بند 3 مقرر می دارد که یک ،ت می تواند «درگیر جنگ» شود که «واقعاً مورد تهاجم قرار گیرد». اگر پرزیدنت روزولت اعلام می کرد که هاوایی در حال تهاجم است، مجریه هاوایی می توانست «درگیر جنگ» علیه حمله پیش رو باشد. من نمی دانم که هاوایی حتی دستگاه جنگی داشته است، اما این یک سؤال جداگانه است.

در سال 1942، چندین ،ابکار نازی در ساحل لانگ آیلند فرود آمدند. من فکر می کنم که اینها نیروهای متجاوز بودند. در این مرحله، جنگ از قبل علیه آلمان اعلام شده بود، بنابراین اعلام تهاجم ضروری نبود. برای هر چه ارزش دارد، دیوان عالی کشور در پارته کویرین سابق (1942) به چنین نیروهایی "متجاوزان دشمن" اشاره کرد.

همچنین حادثه ای از تگزاس در سال 1874 مرتبط است. قاضی هو آن را در کتاب خود شرح داده است ایالات متحده علیه ابوت توافق:

این مسائل در سال 1874 مورد توجه قرار گرفت. دادستان کل ایالات متحده به ریچارد کوک فرماندار تگزاس اطلاع داد که دستورات نظامی وی قانون فدرال را نقض می کند که اقدامات خصمانه غیرمجاز در سایر کشورها را ممنوع می کند. شناسه در 164 (به نقل از قانون 20 آوریل 1818، § 6، 3 Stat. 449). فرماندار کوک با استناد به اختیارات قانون اساسی خود تحت ماده 1، بخش 10 پاسخ داد. در 164-67 (متن نامه موجود در ضمیمه). با انجام این کار، او اذعان کرد که مقامات فدرال این "قدرت" را دارند که اگر بخواهند مانع از اقدامات او شوند. شناسه در 167. به هر حال، ایالات متحده دارای نیروهای نظامی برتر و همچنین دارای اختیارات لازم برای فراخو، شبه نظامیان ایالتی به خدمات فدرال است (ماده قانون اساسی ایالات متحده. I, § 8, cl. 15-16; id. art. II, § 2، cl. اما او "اعتقاد روشن" خود را توضیح داد[]که، علی رغم قو،ن فدرال، ایالت ها همان «حق» برای دفاع از خود را دارند که «معمولاً در ایالات متحده اقامت می کنند». در پاسخ، دادستان کل به ادعای استانداری در مورد اختیارات خود رضایت داد. شناسه در xvi.

در اینجا، قوه مجریه با اعلام تهاجم تگزاس موافقت کرد.

سه اشاره مرتبط دیگر به تهاجم در قانون اساسی وجود دارد.

اولاً، کنگره این قدرت را دارد که "فرمان شبه نظامیان را برای اجرای قو،ن اتحادیه، سرکوب شورش ها و دفع تهاجمات فراهم کند." اما رئیس جمهور، به ،وان فرمانده کل شبه نظامیان، این قدرت را دارد که تصمیم بگیرد چه زم، شبه نظامیان را برای انجام این اه، فراخواند. من فکر می کنم که رئیس جمهور می تواند تصمیم بگیرد که چه زم، شورش یا تهاجمی در راه است تا شبه نظامیان را فراخواند. این استدلال توسط قانون میلیشیا در سال 1795 پشتیب، می شود.

تا حدی فراهم می کند:

که هر زمان که ایالات متحده باشد حمله کرد، یا وارد شوید خطر قریب الوقوع تهاجم از هر قوم خارجی یا قبیله هندی، برای آنها حلال است رئیس جمهور ایالات متحده این تعداد از شبه نظامیان این ایالت را فراخواند، یا برای مکان خطر یا صحنه عمل من، ترین حالت را بیان می کند ، که ممکن است برای دفع چنین تهاجمی و صدور دستورات خود برای آن منظور به افسران یا افسران شبه نظامی ، که او فکر می کند لازم است. . قانون 28 فوریه 1795 (1 Stat. at Large, 424).

در Martin v. مات (1827)، Justice Story این شرط را شرح داد:

اگر به زبان عمل 1795 نگاه کنیم، هر نتیجه ای که از ماهیت خود قدرت گرفته شود، به شدت مستحکم است. کلمات عبارتند از: "هر زمان که ایالات متحده مورد تهاجم قرار گیرد، یا در خطر حمله قریب الوقوع باشد، و غیره". برای رئیس جمهور قانونی خواهد بود و غیره. برای فراخو، چنین تعدادی از شبه نظامیان و غیره. زیرا ممکن است برای دفع چنین تهاجمی لازم بداند. خود قدرت به مجریه اتحادیه محرمانه استبه ،ی که طبق قانون اساسی «فرمانده کل شبه نظامیان، زم، که به خدمت واقعی ایالات متحده فراخوانده می شود»، وظیفه او «مراقبت از اجرای صادقانه قو،ن» است و مسئولیت او زیرا انجام صادقانه تعهدات رسمی او با بالاترین تحریم ها تضمین می شود. او ،وماً در مرتبه اول قاضی وجود مصلحت است و موظف است بر اساس اعتقاد خود به حقایق عمل کند.

در اینجا به نظر می رسد که کنگره به رئیس جمهور اجازه داده است که تعیین کند چه زم، تهاجم رخ می دهد. و هنگامی که او چنین اعلامیه ای می کند، کنگره به رئیس جمهور اجازه داده است تا شبه نظامیان را فراخواند. اما رئیس جمهور نیازی به درخواست اعلامیه از کنگره قبل از اعمال قدرت ندارد. رئیس جمهور تصمیم می گیرد که تهاجم چیست، و این تصمیم مستحق احترام گسترده است.

ث،اً، کنگره می تواند امتیاز Wit of Habeas Corpus را به حالت تعلیق درآورد "در مواردی که در موارد شورش یا تهاجم، امنیت عمومی ممکن است به آن نیاز داشته باشد." زیر پارته مریمن سابق، کنگره تنها قدرت تعلیق حکم habeas corpus را دارد. حداقل با توجه به تعلیق habeas corpus، به نظر می رسد کنگره قدرت اتخاذ چنین تصمیمی را دارد. عاقلانه نیست که کنگره منتظر اعلام تهاجم توسط رئیس جمهور باشد، به خصوص که رئیس جمهور ممکن است ،ی باشد که مردم را بدون هیچ پروسه ای زند، می کند.

سوم، "ایالات متحده برای هر ایالت در این اتحادیه یک شکل حکومت جمهوری خواه را تضمین خواهد کرد و از هر یک از آنها در برابر تهاجم محافظت خواهد کرد." این متن شعبه ای از ،ت فدرال را که چنین «ضمانت» می دهد، مشخص نمی کند. «ایالات متحده» معمولاً به کنگره ای اطلاق می شود که به جای قوه مجریه تشکیل شده است. اما در لوتر در برابر بوردن (1849)، رئیس دادگستری ت، نوشت که آیا یک ایالت ،ت خود را تغییر داده است "مسئله ای است که باید توسط قدرت سیاسی حل و فصل شود." و ت، می گوید این قدرت متعلق به رئیس جمهور است:

با این عمل، قدرت تصمیم گیری در مورد اینکه آیا ضرورتی که ،ت ایالات متحده موظف به مداخله در آن است، پیش آمده است یا خیر. به رئیس جمهور داده شده است. او باید بر اساس درخواست قوه مقننه یا مجریه عمل کند و در نتیجه قبل از اینکه بتواند اقدام کند، باید تعیین کند که چه نهادی قوه مقننه را تشکیل می دهد و چه ،ی فرماندار است. این واقعیت که هر دو طرف ادعای حق ،ت را دارند نمی تواند پرونده را تغییر دهد، زیرا هر دو نمی توانند حق آن را داشته باشند. اگر درگیری مسلحانه ای وجود داشته باشد، مانند آنچه ما می گوییم، مصداق خشونت خانگی است و یکی از طرفین باید علیه حکومت قانونی قیام کند. و رئیس جمهور باید به طور ضروری تصمیم بگیرد کدام ،ت است، و کدام حزب به طور غیرقانونی در برابر آن قرار گرفته است، قبل از اینکه بتواند وظیفه ای را که توسط کنگره بر او تحمیل شده است انجام دهد. . . . گفته می شود که این قدرت در رئیس جمهور برای آزادی خطرناک است و ممکن است مورد سوء استفاده قرار گیرد. اگر در دستان نالایق قرار گیرد، ممکن است از تمام قدرت سوء استفاده شود. اما به نظر ما، اشاره به دست دیگری که این قدرت در آن امن تر و در عین حال به همان اندازه مؤثر باشد، دشوار خواهد بود.

لوتر به جای تهاجم، به یک شورش مربوط می شد. اما ت، گفت که هیچ تفاوتی بین این دو وجود ندارد، حداقل در مورد قانون شبه نظامیان:

سوالی بسیار شبیه به این در مورد مارتین علیه موت، 12 گندم مطرح شد. 29-31. اولین بند از بخش اول قانون 28 فوریه 1795، که ما در مورد آن صحبت کردیم، به رئیس جمهور این اختیار را می دهد که شبه نظامیان را فراخواند. دفع تهاجم. این بند دوم در همان بخش است که فراخوان برای سرکوب شورش علیه یک ،ت ایالتی را مجاز می کند. اختیاراتی که به رئیس جمهور در هر مورد داده می شود ی،ان است، - فقط با این تفاوت که در مورد اخیر نمی تواند توسط او اعمال شود، مگر به درخواست قوه مقننه یا مجریه ،ت.

این تاریخ کجا ما را رها می کند.

قانون اساسی به صراحت به کنگره این اختیار را می دهد که اعلان جنگ کند، اما مشخص نمی کند کدام شاخه از ،ت می تواند اعلام تهاجم کند. درک کلی این است که ماده 2 به رئیس جمهور قدرت دفع تهاجم را می دهد و احتمالاً رئیس جمهور می تواند تعیین کند که چنین تهاجمی چه زم، رخ می دهد. قانون شبه نظامیان در سال 1795 از این فرض حمایت می کند. قانون اساسی به کنگره و نه قوه مجریه اجازه می دهد که habeas corpus را در طول تهاجم به حالت تعلیق درآورد، که کنگره را م،م می کند تا تعیین کند که چه زم، تهاجم وجود دارد.

آیا قدرت اعلام تهاجم، مانند قدرت اعلان جنگ، صرفاً در اختیار کنگره است؟ یا اینکه قانون اساسی در مورد این موضوع سکوت کرده است و ممکن است کنگره و رئیس جمهور هم اجازه این تصمیم را بگیرند؟ تمایل اولیه من دومی بود و با فکر ، به این موضوع، فکر می کنم این پاسخ بهتری است. اما قانون بسیار کمی در اینجا وجود دارد و تهاجمات بسیار کمی وجود دارد که چیز زیادی برای ادامه وجود ندارد. افکار من در اینجا آزمایشی است و از نظرات و اصلاحات استقبال می کنم.

گزارشی شنیدم مبنی بر اینکه اعضای کنگره ممکن است به اعلام تهاجم رأی دهند، بنابراین این موضوع ممکن است بحث برانگیز شود.



منبع: https://reason.com/volokh/2025/01/23/can-the-president-unilaterally-declare-an-invasion/